هفته پیش همراه طاها و همسری رفتیم ایران خودرو برای انجام کارهای استعفا . با اومدن گرنت ویزا استرالیا و همچنین بارداری مجدد دیگه باید از کار خداحافظی می کردم البته بگم من از اون زنهایی نبودم هیچ وقت که عشق کار کردن باشم از وقتی ازدواج کردم خونه رو ترجیح می دادم ولی خوب سابقه 10 ساله ایران خودرویی ام رو هم خیلی دوست داشتم و با کار کردن یه جورایی حس خوبی داشتم . خلاصه امروز صبح رفتیم و طاها کوچولو توی ماشین با باباش منتظر موندن . این اواخر دیگه از سرکار رفتن خیلی خسته بودم ولی امروز انگار همه چی رنگ دیگه ای داشت ، هوای آلوده کارخونه بوی موز پخته آبی پوشان ایران خودرو لیفتراک ها همه انگار برام قشنگ و جالب بودن خاصیت ادمی همینه هر...